پس از دهها سال حکومت نظامیان و احکام عرفی و ظلم و مکیدن خون ملت و آزادیهایشان، در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ ملت مصر به پا خواست و ۱۱ فوریهی ۲۰۱۱ رییسجمهور دیکتاتور و افسر قدیم ارتش، حسنی مبارک را از عرش پایین آوردند و برکنارش نمودند. انقلاب بلافاصله در مسیر تحول، تأمین حقوق و آزادی مردم قرار گرفت تا اینکه ملت توانست آزادانه و با اکثریت آراء، رییسجمهوری مدنی را برای خود انتخاب نماید. رییسجمهور جدید با کمک وزیرانش شروع به حل مشکلات مردم و عبور از موانع و برنامهریزی برای بازسازی کشور ویرانشده نمودند.
متأسفانه بقایا و عوامل نظام معدوم و دشمنان جدید مصر آرام نگرفته و با برپایی تظاهرات ساختگی و به میدان آوردن اراذل و اوباش شکستخورده در انتخابات و با توطئهی دشمنان خارجی و فرصتطلبان داخلی اقدام به ایجاد مشکلات و موانع برای دولت مدنی جدید نمودند تا جایی که به ارتش و نیروهای امنیتی حامی نظام معدوم متوسل شدند و در ۳ جولای ۲۰۱۳ کودتا را اعلام نمودند. با تانک به خیابانها آمدند و قانون را زیر پا گذاشتند، رییسجمهور قانونی و منتخب مردم را عزل کردند، تمام کانالهای تلویزیونی را بستند و رییسجمهور و رهبران جماعت «اخوان المسلمین» و حزب پیروز در انتخابات یعنی «آزادی و عدالت» را بازداشت نمودند.
برخی آرزوی شکست اسلامگرایان و نابودی اخوان المسلمین را دارند، ولی ما مطمئنیم که این کودتا را باید شکست حقیقی دموکراسی در کشورهایمان دانست و همچنین شکست آنانی که ادعای دموکراسی و دولت مدنی را دارند، اما زمانی که در بازی دموکراتیک میبازند به ارتش و تانک و پلیس و کودتای نظامی روی میآورند.
بدون شک یک سال دولت محمد مرسی بدون اشتباه نبوده است، اما در هنگام قضاوت، کافی است بدانیم که او نیز پذیرفته که اشتباه داشته و هرگز خود را معصوم و مقدس ندانسته است. آیا اصلاً رهبری وجود دارد که انتقادات و ملاحظاتی متوجه عملکرد او نشده باشد؟
به او چهار سال مدت ریاستش فرصت داده نشد تا امتحان خود را پس دهد و سپس بهوسیلهی کسانی که او را انتخاب نمودهاند عزل شود، بلکه قبل از موعد بهوسیلهی کودتا برکنار شد.
کدام انصاف و منطقی حکم میکند کشوری ویران و به تاراجرفته در طول دهها سال توسط حاکمان فاسد و نقشههای دشمنان خارجی و داخلی، در عرض یک سال امن و آباد و باثبات شود. چنین توقعی جز بهانه برای درگیری و ایجاد فتنه، چیز دیگری نمیتواند باشد.
بله، اسلامگرایان کمتجربه بودند و معصوم نبودند. اما بدون شک آنان از آنچه اتفاق افتاد کسب تجربه خواهند نمود و درس خواهند گرفت؛ چه در زمینهی اجرایی و اقتدار و چه در زمینهی فریب نخوردن شعارهای دروغین میدان سیاست در مورد دموکراسی و گردشی بودن قدرت و دولت مدنی. آنان به خاطر تحمل این مشکلات و سختیها نزد خدای خود در آخرت اجر و پاداش حسنه خواهند داشت.
بنابراین بازندگان حقیقی، مدعیان و حاملان دروغگو و فریبکار شعار دموکراسی، سکولاریسم و دولت مدنی هستند، نه اسلامگرایان و اخوان. اینان، یعنی اخوان و اسلامگرایان ۸۰ زندان و بازداشت و محرومیت را با شرافت و کرامت تحمل کردهاند.
این اقدام زورگویانه پلیسی نتیجهی عقلانیت جاهلی و دگماندیشانهی کسانی است که زمام امور رژیم نظامی و دیکتاتوری سابق را در دست داشتند؛ کسانی که راضی به برقراری یک حکومت آزاد برای مصر پس از انقلاب ۲۵ ژانویه نشدند تا بالاخره برای ساقط نمودن نظام مشروعیت به ارتش و دستگاههای امنیتی و انقلاب خونین نظامی متوسل شدند.
این کودتا نه تنها برای سقوط یک حکومت قانونی بود، بلکه حامل پیامی برای همهی آزادیخواهان و دموکراتها در مصر و همسایگانش است؛
پیام یأس و ناامیدی شهروندان از تأثیر و ارزش صندوق رأی... پیامی نشاندهندهی ارتباط استراتژیک ارتش و رژیم لیبرال - نظامی و نیروهای سکولار و نهادهای دینی سنتی... پیام سرکوب صداهای مختلف و اپوزیسیون و نابودی دیگران... پیام رسوایی دموکراسی قلابی که اینجا و آنجا بر طبل آن کوبیده میشود و به قیمت حقیقی به شهروندان میفروشند...
این کودتایی که برخی کشورها آنرا تبریک گفته و برای پیروزی دموکراسی و نابودی اخوان کوس شادی میزنند، آغاز دورهی جدیدی از حکومت نظامی و دستگاههای قلدر امنیتی در مصر است. کشتار وحشیانهی مقابل گارد ریاست جمهوری در قاهره، نمونهی واضح این امر و تحفهی حکومت نظامی تشنهی خون معترضان و تظاهرکنندگان بیگناه میباشد. دکتر محمد مرسی در یک سال گذشته مانع ریختن خون بیگناهان و تظاهرکنندگان توسط این جنایتکاران تشنهی خون شهروندان، شده بود.
ترس از بهار ملتهای منطقه و خیزش اسلامگرایان، سکولارهای منطقه را دچار حالت هیستریک خطرناکی نموده تا جایی که بصورت آشکار اقدام به خودکشی نموده و میبینیم که بدون پردهپوشی و بیتوجه به فرصتهایی که از دست میدهند قصد بازگشت به گذشته را دارند، اما نمیدانند که انتخابات آزاد، حقی الهی، لازمهی دموکراسی و ثمرهی تمدن است. اینها در توهماند و نمیدانند که تاریخ به عقب برنمیگردد و هیچکدام از این اقدامات به داد آنها نخواهد رسید.
باید این حقیقت ثابت را بدانیم که تانک و خودرو زرهی و عقلانیت امنیتی نتوانسته و نخواهد توانست حقیقت و واقعیت پست و فرومایهی رژیمهای تاریکاندیش و دیکتاتور را پنهان کند و همچنین قادر نخواهد بود، مانع طلوع خورشید آزادی و رهایی ملتها و دموکراسی حقیقی شود.
این سخن خطاب به همگان است؛ چه آنانی که از طریق کودتای نظامی، قانون و حقوق بشر را پایمال مینمایند یا کسانی که خواهان حفظ قدرت لرزان خود از طریق حیله و فریب و تقلباند و تمایلی به اصلاح امور از طریق راه حل اساسی و رضایت ملت و لوازم قانونی و دموکراتیک ندارند...
«فَلَمَّا أَلْقَواْ قَالَ مُوَسى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللّهَ لاَ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ» ﴿يونس: ٨١﴾ پس چون افكندند، موسى گفت: «آنچه را شما به ميان آورديد سحر است. به زودى خدا آن را باطل خواهد كرد. آرى، خدا كار مفسدان را تأييد نمىكند.»
نظرات
عوسمان هه ورامی
12 مرداد 1392 - 04:18جزاه الله خیرا. یا اشکال در ترجمه است و یا به نظر بنده برای شخصیتی چون ماموسا صلاح مناسب نیست به جمعیت چند میلیونی مخالفین مرسی بگوید" اراذل و اوباش".
مسعود
12 مرداد 1392 - 02:51جانا سخن از دل ما گفتی.......
ف-س-مریوان
18 شهریور 1392 - 09:32در تبین وتحلیل حادثه ی مصر و پیام کودتای نظامی علیه دولت قانونی مرسی ،توسط استاد صلاح الدین بهاالدین ، ایشان روی بسیاری ازحقایق دررابطه با بد اندیشی ،تنفر طاغوتیان وارتش دون همت کودتا چی و بی رحم و قساوت قلب فرمانده هان آن درحق ملت نجیب ومدنی وجماعت اخوان ا نگشت اشاره نهاد ه واینکه محمد مرسی هم مانند بسیار از انسانها وحکام جایز الخطا ودارای لغزش است ،اما هیچ چیزی اقدام ارتش وبرکناری مرسی و کشتار بی رحمانه ی مسلمانان روزه دار را توجیه نمی کند ،حقایق را بیان نمودند وروشنگری کردند اما دو نکته همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده که نیاز به تبین وتوجه بیشتر دارند. نکته ی اولی مربوط به محتوای متن واحتمالا به خاطر تداخل مفاهیم میباشد ونیاز به اصلاح دارد آنجا که فرموده:بقایا وبازماندگان....و به میدان آوردن اراذل واوباش شکست خورده در انتخابات وایجاد مشکلات برای *دولت مدنی*جدید (مرسی)نمودند باتانک و....ریس جمهور قانونی را عزل کردند.که با بخشی دیگر از نوشته ی ایشان :بازندگان حقیقی،مدعیان دروغگو،سکولاریسم و*دولت مدنی* هستند نه اسلام گرایان .مشخص نیست ایشان کدام دولت را مدنی وکدام را شکست خورده معرفی میکنندویا تر جمه ی آن نیاز به بازنگری وتصحیح دارد.نکته ی دوم ایشان در مکان وزمانی وجایگاهی قرار دارند همه ی مشکلات مسلمانان رالمس می کنند. وکاملا واقفند که در منطقه ودر جامعه ی مسلمانان چه می گذرد ؟ وتوسط طاغوتهای خودکامه چه جفایی به مسلمانان بی دفاع وزنان ومردان افتاده وکودکان معصوم وگلگون کفن می شود ؟ملتی که جز کلمه ی طیبه ی یاالله وحسبن الله ونعم الوکیل چیزی بر زبانشان نمی آید وباجان ومال برای کسب عزت دینشان می جنگند وفرصتی ندارند در عزای فرزندانشان بنشینند .نمی دانند مدفن عزیزانشان کجاست ،چرا ایشان لب به سخن نمی گشایند ؟واحساسی ازایشان نمی جنبد ؟ شرایط زمانی ومکانی برای ایشان چنان مهیا است ،آزادانه بتواند ناگفته ها رابگوید وخطری تهدیدش نکند . اما جای سوال است وبرای بسیاری ازماها مشخص نیست چرا کسی این همه ظلم را نمی بیند ؟ چرا کسی این همه فریاد را نمی شنود ؟ این مسلمانان بخت بر گشته ،جرمشان چیست جز مسلمانی؟ وگناهشان چیست بجز فرا حزبی بودن ؟ پس مسلمانی را چه شد ؟ اسلام کجاست ؟ ما که کشتار آدمها را محکوم می کنیم ،اعمال ستم را جرم می دانیم،قطع اشجار ونبات را خلاف می پنداریم ،شکار بی رویه وکشتن پرنده ای را سرزنش میکنیم وحتی آتش زدن خاشاک وپایمال کردن مورچه ای را محکوم ومنفور می دانیم .! آیا واقعا کتمان این وقایع رواست ؟یا واقعیت چیزی جز پندار نیست !؟ وپندار جای اعتماد واعتبار نیست !!.